Sunday, May 30, 2004

Im not afraid to die i just dont want to

تا مغزم بیاد پروسس کنه بفهمم که زلزله اش اونقدرا هم قوی نیست که اونطرف دنیا رو هم بلرزونه و فعلأ بجای اینکه نگران تو باشم باید فکر جون خودم باشم زلزله تموم شده بود

comments

Sunday, May 23, 2004

شما رو نمیدونم ، ولی خودم از بوی جنیتلزم خیلی خوشم میاد

comments

مثل روز برام روشنه که این پتانسیل رو داریم که Orkut رو در کمتر از 6 ماه تبدیل کنیم به Irkut یا Irankut یا یه چیزی تو این مایه ها

comments

Friday, May 21, 2004

از این پسرا دیدین ، که شلوار پارچه ای گشاد میپوشن با پیرن مردونه سفید ، موتور هوندا سوار میشن و شب جمعه ها میرن دربند
همونا که فقط داریوش گوش میدن،اسطورشون قیصره ، اونا که برای رفیقاشون جون میدن ،عاشق دختر سر کوچشون میشن بعد براش نامه عاشفانه مینویسن میرن سر راهش وای میسن ، ولی تا دختره میاد سرشون رو میندازن پایین از خجالت سرخ میشن
از اونا که وقتی عاشق اون دختره میشن دیگه تو روی هیچ دختر دیگه ای نگاه نمیکنن

من روانیه شخصیت این آدمام
لطفأ یکیشون بیاد خواستگاریم

(از یاداشتهای یک دختر دم بخت)

comments

الان فهمیدم که اگه هوا صاف باشه از تو پنجره ی اتاقم میتونم تابلوی بانک صادرات بالای اون ساختمون گندهه بانک صادرات تو سمیه رو ببینم

comments

Tuesday, May 18, 2004

میگم خدا مثل فیلم جن گیر میمونه ، آدم تو بچه گی که میبینه مثل سگ میترسه ، بعد اینجا آدما به دو دسته تقسیم میشن ، اونایی که بزرگ میشن دوباره میشینن جن گیر رو نگاه میکنن و میبینن که چقدر مصنوعی و خنده داره ، حقه ها و ویژوال افکت ها رو میبینن ، دیگه ازش نمیترسن ، جن گیر برای اونا همیجا تموم میشه
دسته ی دوم دفه ی اول که فیلم رو دیدن اینقدر ترسیدن که وقتی بزرگ هم میشن جرات نمیکنن یه بار دیگه بشینن نگاه کنن ، این میشه که تا آخر عمر از جن گیر میترسن
یه عده هستن ، که جز هیچ کدوم از این 2 دسته نیستن چون زیاد هم آدم نیستن ، اینا بزرگ که میشن باز هم میشینن جن گیر رو میبینن و چون احمقند ، دوباره میترسن ، این مدلش خیلی بده


بعد این اسپیچ غرا ، اون میگه بابا چرا از این بدبخت نمیکشی بیرون ؟بیخیالش شو اینقدر نکوبش

comments

Monday, May 17, 2004

بچه تر که بودم،تو اون سنی که شما تو خواب ترسناک هاتون جن و جادوگر و غول و این حرفها میدیدن ، کابوس هام به 2 دسته تقسیم میشدن
بعضی وقتها خواب یه چیزایی رو میدیدم ، با اندازه های فریک اغراق شده ، توی یه زمینه ی خالی ، طوری که میشد ابهتشون رو دید ، مثلأ فرض کن یه برج ، 20 برابر برج میلاد ، وسط بیابون (معیار بزرگی البته برای من برج میلاد نیست ، خودمم،ولی خواستم مثال برای همه ملموس باشه)، بعد فرض کن با همه ی کوچیکیت با یه دید مشرف یه همچین چیزی رو ببینی ، انگار از بالا داری نگاش میکنی ، ولی در واقع پایین باشی ، میفهمین چی میگم؟؟اگه پای برج میلاد وایسین فقط ممکنه در ورودیش رو ببینی ، حالا فرض کن یه چیزی رو ببینی ، بیست برابر بزرگتر از اون ، بعد با یه نگاه هم کلش رو ببینی ، مثل ملاقات با راما، اونجایی که دکتره گفت اگه توی رامایه چراغ گنده روشن بشه که همه جا رو روشن کنه عظمتش همشون رو دیوانه میکنه .هنوز هم که فکرش رو میکنم پشتم عرق میکنه
یه دفه خواب فیل آرم کفش ملی رو دیدم ، با یه ابعاد وحشتناک ، وسط یه زمینه ی سفید

دسته ی دوم ، از اولی هم بدتر بود ، خواب میدیدم ، تو عالم بچگی وقت گذاشتم روی یه کار خیلی سخت ، که هیچ وقت تو خواب نمیدونستم چه کاریه، ولی میدونستم که باید نتیجه رو به یکی تحویل بدم وگرنه بدبخت میشم ، بعدش یه دفه بدون هیچ دلیل خاصی تمام زحماتم هدر میرفت
فکر کن خواب ببینی 5 سال وقت داشتی یه سری آجر رو بچینی رو هم ، مثلأ ، حالا 4 سال و 9 ماه گذشته ، دیگه آجر ها تقریبأ دارن تموم میشن ، که یه دفه یه باد میاد همه رو میریزه ، حالا 3 ماه وقت داری که کار 5 ساله رو تموم کنی ، و الا میکشنت !! یه چیزی تو این مایه ها

نزدیک کنکور تقریبأ هر شب یه همچین خوابی میدیدم

comments

Saturday, May 15, 2004

patience





I been walkin' the streets at night
Just tryin' to get it right
Hard to see with so many around
You know I don't like
Being stuck in the crowd
And the streets don't change
But baby the name
I ain't got time for the game
Cause I need u
Yeah, yeah, but I need you


comments

Dogville را ببینید ، اگرچه تمام عمرتان از تاتر بدتون میومده باشه
Big Fish را هم ببینید ، اگر چه تمام عمرتان از تیم برتون و بتمن بدتون میومده باشه

comments

Friday, May 14, 2004



تو کجایی که از من
این همه دوری ؟
و من کیستم که به تنهایی خویش
این همه نزدیک ؟

comments

هر سال که میگذرد ، میگم سال دیگه مجردی میرم نمایشگاه ، امسال که گذشت ، سال دیگه اصلأ تنهایی میرم . اینجوری نه کسی سرم غر میزنه که خسته شدم،نه کسی مجبورم میکنه برم غرفه کتابهای دانشجویی ، نه کسی ازم سیب زمینی سرخ کرده و دلستر میخواد که بعدأ پولم تموم نشه که بعدش اگه یه کتاب دیدم که شونزده سال دنبالش بودم بتونم بخرمش کونم نسوزه
از همه مهمتر ، از داف های تو محوطه که بگذریم ، ببینم کسی سال دیگه فروشنده نمیخواد برای غرفه اش؟

comments

Saturday, May 08, 2004

فکرشو بکن اگه جیمز و لارس اینقدر ابنه ای و بچه مثبت نبودن و Dave Mustaine رو بیرون نمیکردن الان نه متالیکایی وجود داشت نه مگادثی
برا همینه که میگم بعضی وقتها خوبه آدم هم اب داشته باشه هم مثبت باشه


پ . ن به جون خودم این آخریش بود الان میرم میخوابم
پ.ن II : چه فکر ها که به کله ی آدم نمیزنه نفصه شبی


ب.ا.ش.:الان یکی از دوستان گفتش که مگادث سال 2002 دیسبند شده ، که به خایه هام ! من که هیچ موقع خوشم نمیومد ازش . اصلأ من که کلأ از ترش و هوی متال خوشم نمیومد ، چی شد این پست رو زدم؟؟احتمالأ میخواستم بگم من هم یه چیزهایی بارمه و فکر های کت و کلفت فرهنگی میکنم؟
پ.ن III: ب.ا.ش یعنی بعدأ اضافه شد !

comments

بچه ها به شوخی به قورباغه ها سنگ میزنند
اما قورباغه ها خیلی جدی به بچه ها فحش خار مادر میدهند


پ.ن: چرا امشب اینقدر پستم میاد؟

comments


B:kojaee
A:alan??otagham
B:otaghe khodet?
A:na,otaghe bazarganie irano almaan
B:ahaan (:|

comments

Friday, May 07, 2004

خواب دیدم داره زلزله میاد ، تو اون هیر و ویر و داد و بیداد ، داشتم دنبال پیچ گوشتی 4 سو میگشتم تو کشوم ، میخواستم پیچ های کیس رو باز کنم هاردم رو در بیارم
خیلی بده که آدم تو خواب دنبال چیزی بگرده پیداش نکنه

comments

comments

آدما ، دو دستن ، یه دسته اونایی هستن که صبح که بیدار میشن به یه امیدی بیدار میشن ، به قول خودشون هدف دارن ،دسته ی دوم صبح بیدار میشن که صبحونه بخورن
دسته ی اول خودشون به 3 دسته تقسیم میشن ، یا پشت کنکورن ، یا سربازن ، یا دخترن . پشت کنکوری ها و سرباز ها که هدفشون معلومه ، دختر ها هم هدفشون اینه که یه خری رو پیدا کنن زنش بشن تشکیل خونواده بدن
دسته دوم اما یه کم پیچیده ترن ، اینا در واقع ادامه ی همون آدمهای دسته اولن ، یا دانشگاه قبول شدن ، سربازیشون تموم شده ، یا ازدواج کردن
اگه دانشجو باشن ، در ظاهر هدفشون اینه که زودتر اون صد و سی و خورده ای واحد حرومزاده رو پاس کنن برن پی کارشون ، ولی در واقع اگه هدفی داشته باشن ، که ندارند ، خیلی هدفشون والا تر از این حرفاست
مثلن میخوان برن کانادا زندگی کنن ، یا استرالیا :) ، یا تصمیم دارن که مخ اون دختر کتونی نارنجیه رو بزنن ، یا یه پولی جور کنن 4 تا باند جدید بخرن خلاصه به طور کلی هدفهای خدایی دارن
اما یه دسته هم هستم که فارغ از هر گونه دسته بندی هستن و برای خودشونن و تو هیچ کدوم از این گروهها نمیگنجن ، اینها انسانهی متقی و با ایمانی هستند که هدف خود را رسیدن به کمال قرار دادن و هیچ تریپی هم کوتاه نمیان و به جز کمال با هیچ چیز دیگه ای راضی نمیشن ، اون عده ای از این گروه که خیلی به هدف نزدیک شدن (مشخصأ بهش نرسیدن چون هر احمقی 5 دبستان هم میدونه که کمال وجود نداره) با یه سری مشخصه شناخته میشن که بارزترینشون عبارت است از قیافه ی ریشوی خیلی کیری ، پینه ی پیشونی ، بوی گند عرق مخلوط با گلاب و اینا ( نمیخواستم پای این خرومزاده ها رو وا کنم تو این پست ولی حراست یه کرمی بهم ریخته بود دلم پر بود ) آره

comments

Wednesday, May 05, 2004

این چند روزی که من نبودم یه شایعاتی بود پشت سرم مبنی بر اینکه من 27 سالم شده و مرده شدم و این صحبتا که پایه اساس درستی نداشت
راستش اینه که من حس کردم دارم زیادی آلوده ی اینترنت میشم و دارم بهش وابستگی پیدا میکنم و ا ز اونجا که غلام آنم که زیر چرخ کبود زهرچه رنگ تعلق و این صحبتا آزاده تصمیم گرفتم یه چند روزی کانکت نشم تا به خودم ثابت شه
نتیجه اش این شد که اینقدر بهم فشار اومد که رفتم گشتم دنبال کار که سرم گرم بشه
اینه که الان ما هم مشغول شدیم دوباره

comments

Sunday, May 02, 2004

The 27 conspiracy

Kurt cobain تو 27 سالگی خودکشی کرد ، Jim morrison رو تو وان حموم پیدا کردن ،ظاهرأ سکته کرده بود .27 سالش بود ، Jim hendrix وقتی اوردوز کرد مرد 27 سالش بود ، Brian Jones هم تو 27 سالگی غرق شد

باز هم بگم؟؟

comments

بعد از هزار و بوقی نشستم نیم ساعت فوتبال تماشا کردم ، اون هم فوتبال خواهر ها ، میخواستم ببینم اگه پشت 18 خطا بشه برو بچ دیوار دفاعی با دست جلوی کجاشون رو میگیرن ، ولی شانس ما یه خطا هم نشد

comments