Sunday, October 26, 2003

چند روز پیش اعصابم از چند جا خورد بود طبق معمول تو مود سگی بودم ، داشتم وبگردی میکردم تو وبلاگ یکی از بچه ها یه کامنت دیدم که به نظرم مسخره اومد نه این که واقعن مسخره بوده باشه ، ولی خوب من وقتی تو مود سگی هستم همه چی به نظرم مسخره میاد و یه اخلاق گهی هم از بچگی دارم که هر چیزی که مسخره است رو باید مسخره کنم البته قبلن این حالتم خیلی شدید تر بود ، الان تقریبن کنترلش کردم ، ولی خوب باز هم بعضی وقتها خودش رو نشون میده
خلاسه همونجا از کامنت دونی اون بنده خدا شروع کردم به گیر دادن به این بدبخت ، بعد هم رد وبلاگش رو گرفتم و هر چی عقده داشتم سرش خالی کردم
امروز که حالم سر جاش اومده بود دیدم کامنت گذاشته که آقا شما با من خصومت داری؟؟
اول فکر کردم ببینم با کیا خصومت دارم ؟؟ بعد دیدم من این بابا رو اصلن نمیشناسم ، چه برسه که بخوام باهاش خصومت داشته باشم
بعد یاد چند روز پیش افتادم ، رفتم تو وبلاگ این بنده خدا دیدم انگار من رو جدی گرفته بهش بر خورده
از همون موقع شدید دپرس شدم
این پست رو هم زدم که بگم علی آقا من خیلی مخلصتم ، یه موقع دلگیر نباشی از من
من روانیم
شما ببخشید

comments