فکرش رو بکن ، وسط جوادی ترین مهمونی تاریخ ، اونقدر مستی که با بابات تانگو میرقصی ، بعد همینطور که داری با خودت زمزمه میکنی که سی دخت هاجرو خودتو تو گل میغلطونی ، یه دفه یارو بر میگرده میگه بگو از ما چه دیدی چرا نامه نمیدی ؟
بعد اونوقت یادت میفته که چند وقته نه حرفی نه زنگی نه نامه ای نه کوفتی
ریده میشه تو حالت
بعد اونوقت یادت میفته که چند وقته نه حرفی نه زنگی نه نامه ای نه کوفتی
ریده میشه تو حالت