Friday, April 23, 2004

فکرش رو بکن ، وسط جوادی ترین مهمونی تاریخ ، اونقدر مستی که با بابات تانگو میرقصی ، بعد همینطور که داری با خودت زمزمه میکنی که سی دخت هاجرو خودتو تو گل میغلطونی ، یه دفه یارو بر میگرده میگه بگو از ما چه دیدی چرا نامه نمیدی ؟
بعد اونوقت یادت میفته که چند وقته نه حرفی نه زنگی نه نامه ای نه کوفتی
ریده میشه تو حالت

comments