Sunday, September 07, 2003









به یاد فرهاد
بوی عیدی ، بوی توت بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره ی نو
بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور
برق کفش جفت شده رو گنجه ها
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس نا تموم گذاشتن جریمه های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
بوی باغچه بوی حوض
عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوب لاجوردی هوس یه آبتنی
با اینا زمستون رو سر میکنم ، با اینا خستگیمو در میکنم
با اینا ، زندگیمو سر میکنم

comments