Thursday, September 18, 2003

درسته که بجز راک هیچ موسیقی ارزش گوش کردن نداره ولی خوب این به این معنی نیستش که یه آهنگ جوادی نمی تونه به آدم حال بده اصلن وقتی آدم با یه آهنگ خاطره داره با اون آهنگ زندگی میکنه ، فکر هم نمی کنم هیچ کس از چهار سالگی شروع کنه به متال گوش کردن اینه که هممون یه جورایی یه خاطره هایی با یه آهنگایی داریم که ممکنه باعث خجالت خودمون بشه ولی نمیشه انکارشون کرد . ه
مثلن خود من وقتی 6-5 سالم بود خواننده ی مورد علاقم شهرام شبپره بود ، اون آهنگ شهرام شبپره رو که با ناهید خونده بود رو با پسر خالم دو صدایی خوندیم رو نوار ضبط کردیم ، برای همین صدای خش دار و فالش شهرا م من رو میبره به سالهای همد کودک ، بعدش وقتی یه کم بزرگتر شدم اندی و کورس رو کشف کردم ! هنوز هم وقتی آهنگ بلا ی اندی رو میشنوم خیلی راحت میتونم ضبط سونی 2 باندمون که بعدا دزد بردش رو بیارم جلو چشم .
من وقتی 14-13 سالم بود یه مدرسه می رفتم که به شدت مذهبی بود که در کوتاه مدت باعث جذب من به دین و این صوبتا شد و بعد ها باعث ایجاد حس تنقر ار هر چی که رنگ مذهب توش داشته باشه شد که اون خودش یه داستان جداست من وقتی تو مدرسه رجا درس میخوندم فکر میکردم که به قول مدیرمون غنا حرامه این شد که رو اوردم به سنت گرایی مذهبی ( یه نمه روغن داغش رو زیاد نکردم ؟؟) اون موقع فقط شجریان و افتخاری گوش میکردم از همون موقع هم بقیه موسیقی های ایرانی به نظرم مبتذل بودن تا این که یه روز تو خرت و پرت های بابام یه نوار قراضه پیدا کردم که من رو شیفته ی فرهاد کرد ، یه جورایی چرخوندم . این ماله موقعی بود که کم کم داشتم عقل رس می شدم و شک رو می ذاشتم کنار ، گرچه از خیلی قبلش شکم بر ایمانم میچربید ( اهو !!!) بعدش رفتیم دبیرستان و طبق مد روز زدیم به خط ابی و داریوش و سیاوش قمیشی ، فقط چند بار به خاطر هدفون گوش کردن ما رو از سر کلاس بیرون کرده باشن خدا ! بهتر میدونه
این گذشت و ما رفتیم کلاس دوم دبیرستان ،اون موقع بود که من اولین آهنگ کریس دی برگ رو شنیدم ، یا بهتر بگم اولین آهنگ خارجی که اسم خوانندش رو میدونستم ، لازم نیست بگم که کریس دی برگ چه تاثیری میتونه رو یه آدم 17 ساله داشته باشه ، برای همین کریس دی برگ من رو میبره به 17 سالگی ، به روزایی که اولین بار یه بابایی رو دیدم برای همین من از بهترین آهنگ های پینک فلوید هم به اندازه ی کریس دی برگ خاطره ندارم ، یعنی با هیچ چی اون اندازه خاطره ندارم ، شاید چون بهترین روز های عمرم رو باهش سر کردم
بعد از اون هم که پای کامپیوتر به خونمون باز شد ، من روزی که اون پنتیوم 133 رو آوردم خونه دوباره متولد شدم ، تاثیری که کامپیوتر تو زندگی من داشته هیچ چیز دیگه ای نداشته ، کوچکترین موردش رو اگه بخوایم در نطر بگیریم این بوده که آدمی که فقط کریس دی برگ و مایکل جکسون رو میشناخته تبدیل کرده به یک اینککلوپدیای موسیقی ( مطمینم الان دارین میگین اهو ! چه غلطا ) ولی خوب این طوری بوده بعدش هم که کم کم پای راک تو زندگی ما باز شد و این شد که ما شدیم علی راک ، من از 17 سالگی دیوانه ی پینک فلوید بودم ، جیم موریسون رو به شدت دوست داشتم ، شبها فقط با اهنگ کریس دی برگ می خوابیدم ، صبخ ها با گانزن روزز بیدار میشدم و تا شب هم متناوبن پینک فلوید گوش می کردم ، یه جورایی آهنگ های پینک فلوید موسیقی بک گراند زندگیم بوده . ه


این بود بیوگرافی موزیکال یک جواد وا خورده از اجتماع

نتیجه : هر سبک موسیقی ارزش گوش کردن داره ، از ملایم ترین آهنگ های سیمین غانم تا نادخ ترین اهنگای اسکاندیناوین متال ، ولی موسیقی کلاسیک به هیچ وجه قابل تحمل نیست
دلم خنک شد که اینو گفتم

comments