Saturday, November 01, 2003

ای نامه که میروی به سویش ، از جانب من برین رویش

چند سال پیش حاج شعبون یه پست زد در مورد یه نامه که عثمان به یزگرد سوم نوشته و اون رو به اسلام دعوت کرده ، من اول فکر میکردم این نامه رو پیغمبر برای خسرو پرویز نوشته ، ولی آخرش معلوم شد که عمر برای یزد گرد سوم نوشته ،امروز به طور اتفاقی من تو وبلاگ تریبون آزاد این نامه رو دیدم
اصل نامه تو موزه ی لندن نگه داری میشه ، من متن هر دو تا نامه رو اینجا میذارم الان بعدش بقیه اش رو میگم
از: عمر بن الخطاب خليفه المسلمين
به: يزدگرد سوم شاهنشاه پارس
يزدگرد ! من اينده خوبي براي تو و ملتت نمي بينم مگر اينكه پيشنهاد مرا قبول كرده و بيعت نمايي. زماني سرزمين تو بر نيمي از جهان شناخته شده حكومت مي كرد ليكن اكنون چگونه افول كرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شكست خورده و ملت تو محكوم به فناست . من راهي براي نجاتت به تو پيشنهاد مي كنم . شروغ كن به عبادت خداي يگانه , يك خداي واحد , تنها خدايي كه خالق همه چيز در جهان است. ما پيغام او را براي تو و جهان مياوريم, او كه خداي حقيقي است . اتش پرستي را متوقف كن , به ملتت فرمان ده اتش پرستي را كه كذب مي باشد متوقف كنند, به ما بپيوندند براي پيوستن به حقيقت.
الله خداي حقيقي را بپرستيد, خالق جهان را . الله را پرستش نماييد و اسلام را بعنوان راه رستگاري خود قبول كنيد . اكنون به راههاي شرك و پرستش كذب پايان داده و اسلام بياوريد تا بتوانيد الله اكبر را بعنوان ناجي خود قبول كنيد . با اجراي اين , تو تنها راه بقاي خود و صلح براي پارسيان را پيدا خواهي نمود . اگر تو بداني چه چيزي براي پارسيان بهتر است, تو اين راه را انتخاب خواهي كرد. بيعت تنها راه مي باشد.

" الله اكبر "



پاسخ يزدگرد سوم به نامه عمر بن الخطاب
از: شاهنشاه, شاه پارس و غيره , شاه خيلي از كشورها, شاه اريايي ها و غيراريايي ها , شاه پارس ها, وخيلي ديگر از نژادها و نيز تازيان , شاهنشاه پارس, يزدگرد سوم ساساني

به : عمر بن الخطاب, خليفه تازي
بنام اهورا مزدا, افريننده جان و خرد. تو درنامه ات نوشته اي ميخواهي ما را بسوي خداوندت الله اكبر هدايت كني, بدون دانستن اين حقيقت كه ما كه هستيم و ما چه چيز را پرستش مينماييم !
شگفت انگيز است كه تو در جايگاه خليفه تازيان تكيه زده اي ! با اينكه خردت به مانند يك ولگرد پست تازي است, ولگردي در بيابان تازيان و مانند يك مرد قبيله اي باديه نشين !
مردك ! تو به من پيشنهاد ميكني كه يك ايزد يگانه و يكتا را پرستش نمايم بدون اينكه بداني هزاران سال است كه پارس ها ايزد يكتا را پرستش نموده و پنج نوبت در روز او را عبادت مينمايند ! سالهاست كه در اين سرزمين فرهنگ و هنر, راه عادي زندگي بوده است .
زمانيكه ما سنت ميهمان نوازي و كردارهاي نيك را در گيتي پايه گذاري نموده و پرچم " پندار نيك , گفتار نيك, كردار نيك" را برافراشتيم, تو , نياكانت بيابان گردي مي كرديد, سوسمار ميخورديد زيرا كه چيز ديگري براي تغذيه خود نداشتيد و دختران بيگناه خود را زنده بگور مي نموديد . مردم تازي هيچگونه ارزشي براي افريدگان خداوند قائل نيستند ! شما فرزندان خدا را گردن ميزنيد حتي اسيران جنگي را, به زنان تجاوز ميكنيد, دختران خود را زنده بگور مي نماييد, به كاروانها يورش مي بريد, قتل عام مي كنيد , زنان مردم را دزديده و اموال انها را به يغما مي بريد ! قلب شما از سنگ ساخته شده, ما تمام اين اعمال اهريمني را كه شما مرتكب مي شويد محكوم مي كنيم . چگونه شما مي توانيد به ما راه خدايي را تعليم داده در حاليكه اين گونه اعمال را مرتكب مي شويد؟
تو به من مي گويي پرستش اتش را متوقف كنم ! ما , پارسها عشق افريدگار و نيروي او را در روشني افتاب و گرماي اتش مشاهده مي نماييم . روشني و گرماي افتاب و اتش , ما را قادر مي سازد تا نور حقيقت را مشاهده نموده و قلبهايمان را به افريدگار وبه يكديگر شعله ور نماييم. به ما كمك ميكند تا به يكديگر مهرورزيم, ما را روشن نموده و قادر مي سازد تا شعله مزدا را در قلبهايمان زنده نگاهداريم. خداوندگار ما اهورا مزداست و عجيب است كه شما مردم نيز, او را تازه كشف كرده و او را بنام الله اكبر نامگذاري نموديد ! اما ما مثل شما نيستيم, ما با شما در يك رده نيستيم . ما به نوع بشر كمك مي كنيم, ما عشق را درميان بشريت مي گسترانيم, ما نيكي را در زمين مي گسترانيم, هزاران سال است كه ما در حال گسترش فرهنگ خود بوده اما در راستاي احترام به فرهنگ هاي ديگر گيتي, در حاليكه شما بنام الله سرزمين هاي ديگر را مورد تاخت و تاز قرار مي دهيد !
شما مردم را قتل عام مي كنيد , قحط و قلا مياوريد, ترس وفقر براي ديگران, شما بنام الله اهريمن ميافرينيد . چه كسي مسئول اين همه بدبختي است ؟
ايا اين الله است كه به شما فرمان ميدهد تا بكشيد غارت نماييد و تخريب كنيد؟ ايا اين شما رهروان الله هستيد كه بنام او اين اعمال را انجام ميدهيد؟ يا هر دو؟
شما از گرماي بيابان ها و سرزمين هاي سوخته بي حاصل وبدون منابع برخاسته ,شما مي خواهيد از طريق لشگر كشي و زور شمشيرهايتان به مردم درس عشق به خدا دهيد, شما وحشيان بياباني هستيد, در حاليكه مي خواهيد به مردم شهرنشين مانند ما كه هزاران سال است در شهرها زندگي مي كنند, درس عشق به خدا بدهيد ! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سرداريم, كه براستي يك ابزار نيرومند مي باشد ! به ما بگوييد ؟ با تمام لشگر كشي هايتان , توحش كشتار و قحط و قلا بنام الله اكبر, شما به اين ارتش اسلام چه اموخته ايد؟ شما چه چيز به مسلمانان اموخته ايد كه بران ابرام مي ورزيد تا انرا به ديگر ملل غير مسلمان نيز بياموزيد؟ شما چه فرهنگي از اين الله خود اموخته ايد, كه حالا مي خواهيد به زور انرا به ديگران تعليم دهيد؟

افسوس, اه افسوس ...... كه امروز ارتش هاي پارسي اهورا از ارتش هاي الله پرست شما شكست خورده اند . اكنون . مردم ما ميبايد همان خدا را پرستش نمايند, همان پنج نوبت در روز را, اما با زور شمشير كه او را الله صدا كنند و او را به عربي عبادت نمايند, زيرا كه الله شما تنها عربي مي فهمد ! پيشنهاد مي نمايم , تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع نموده و به بيابان هاي خود به جايي كه در ان زندگي مي كرديد برگرديد . انها را به جايي برگردان كه دران عادت به سوختن در گرماي افتاب را دارند, زندگاني قبيله اي , خوردن سوسمار و نوشيدن شير شتر . من اجازه نخواهم داد كه تو دار ودسته راهزنت را در سرزمين هاي حاصلخيز, شهرهاي متمدن و ملت شكوهمند ما ازاد گذاري . اين " جانوران قسي القلب" را , براي قتل عام مردم ما , دزديدن زنان و فرزندان ما, تجاوز به زنان ما و فرستادن دخترانمان به مكه بعنوان اسير, ازاد مگذار ! به انها اجازه نده تا بنام الله اكبر مرتكب اينگونه اعمال شوند, به رفتار جنايتكارانه خود پايان ده.
اريايي ها بخشنده , گرم ميهمان نواز, و مردمي نجيب بوده و هر جايي كه رفته اند, انها بذر دوستي خود را گسترانده اند , عشق , خرد و حقيقت. بنا براين , انها نبايد تو و مردمت را براي رفتار جنايتكارانه و راهزني مجازات نمايند.
من از تو درخواست مي كنم كه با الله اكبر خودت در بيابانهايت بمان و به شهرهاي متمدن ما نزديك مشو, زيرا كه اعتقادات تو خيلي" مهيب و رفتارت " بسيار وحشيانه " مي باشد.


شاهنشاه يزدگرد سوم ساساني


comments