Sunday, August 31, 2003

اون چیزی که اون پایین نوشتم ماله آهنگ
where is the love
از گروه
black eyed peas
بودش، ضمنا من هیچ وقا از سبک
R&B
خوشم نمیومده و نمیاد. اما این آهنگ رو دوست دارم. ه

comments


wuts wrong with the world mama
people living like they aint got no mamas
I think the whole world's addicted to the drama
only attracted to the things that'll bring the drama
overseas ya we tryin to stop terrorism
but we still got terrorists here livin
in the U.S.A, the big C.I.A

comments

خیلی مسخره است که آدم وسط شهریور سرما بخوره، ولی خوب از اونجا که من خودم آدم مسخرا ای هستم اصلا تعجبی نداره.
وقتی یه آدمی اونقدر خوره باشه که هر چی لیوان نصفه کاره ی مشروب رو میز باشه رو برداره سر بکشه حقش همونه که سرما بخوره، چون بالاخره از بین اون همه آدم یکیشون سرما خورده بوده دیگه!!ه

comments

Friday, August 29, 2003

خیلی بده که یه بدبختی رو دعوت کنن بگن پاشو بیا مهمونی جواتی بعدا یا رو بیاد ببینه یه عده آدم متشخص با کت شلوار و کراوات دور تا دور نشستن یا وایسادن! مخصوصا اگه یارو با شلوار سبز کاهویی اومده باشه ،یه دونه صندل هم پوشیده باشه با جوراب قهوه ای!!! ه
بد تر از اون اینه که صاحب مهمونی نذاره کسی شام نخورده بره،
خلاصه قبل از اینکه برین مهمونی جوادی درست درمون تحقیق کنین تا مثل این رفیق ما ضایع نشین

comments

Wednesday, August 27, 2003

از وبلاگ سکس مردر آرت: ه
چرا جمعيت دخترا تو ايران اينقدر از پسرا بيشتره؟ -
بخاطر فرار مغزها -
- خوب اگر درست فهميده باشم شما داريد ميگيد که.....ه
بله
پس چرا قبولی دخترها در دانشگاهها اينقدر از پسرا بيشتره؟
! بخاطر جمعيتشون

comments

خدا پدرش رو بیامرزد هر که بلینکد به ما

comments

حالا که دلتنگی داره رفیق تنهاییم میشه کوچه ها نا رفیق شدن
حالا که می خوام شب و روز بهم دیگه دروغ بگن، ساعت ها هم دقیق شدن....ه

comments

این رو میخوریم به سلامتی گالیور، که با همه بزرگیش هوای کوچیکتر ها رو هم داره!!!!! . قربون شما

comments

Monday, August 25, 2003

بعضی دیالوگ ها تو بعضی فیلمها هستند،که هیچ وقت از یاد آدم نمی رن.یه جوری که با یه بار شنیدن برای همیشه حفظ می شی،بدون اینکه خودت بخوای.من الان یه نمونه اش که برای خودم پیش اوده رو میگم.
اسمه فبلمه بودش دویل ادووکیت(بلد نیستم وسط خط انگلیسی بنوسم.گور بابای بلاگر.ترجمه فارسیش میشه وکیل مدافع شیطان.کیانو ریوز،همون که با فیلم سرعت معروف شد،فو ماتریکس هم دیگه خیلی معروف شد،نقش یه وکیل رو بازی می کنه که تو عمرش تو هیچ دادگاهی شکست نخورده،یعنی موکلش مجرم شناخته نشده، حالا با این حرف ها ما کاری نداریم،ولی میخوام تو فضای فیلم قرار بگیرین.آل پاچینو هم نقش مدیر یه شرکت کت و کلفت رو بازی میکنه که تو کارای خلاف دست داره آخرش هم معلوم میشه که ایشون خود شیطان تشریف داشتن و اتفاقا به سبک فیلم های هندی با مادر جناب ریوز سرو سری داشتن و خلاصه آقای ریوز پسر شیطان بوده ضمنا تو شرکتش هم به عنوان وکیل استخدامه !!!! م
به جون خودم فیلمش اونقدر ها هم که به نظر میاد تخمی نیست،یه جورایی هم با حاله حتی.خلاصه بریم سر اصل مطلب. روز اول کار کیانو ریوز تو این شرکنس.منشی شرکت که کیوبا گودینگ جونیور باشه،داره دفتر کار آل پاجینو که ضمنا محل زندگیش هم هستش و یه دونه پنت هاوس خیلی کت و کلفت هستش رو به کیانو ریوز نشون میده. بعد این خونه هه یه طوریه که فقط یه سالونه خیلی بزرگه، نه اتاق خوابی نه هیچی،خلاصه پشم و پیله کیانو اپیل میشه به منشیه میگه: م

Kianu:so where are the bedrooms?
cuba goodin:therer is no bedroom
k:so where does he sleep??
c:who said he sleep?
k:so where does he fuck??

در این زمان آل پاچینو که داشت با تلفن حرف می زد و همزمان حرفای اینا رو هم گوش میکرد یه دفه میاد با یه حالت خیلی کووول میگه:ب


al pacino:Every where!!!

این بود قصه امشب ما.....م

comments

Saturday, August 23, 2003

می دونین من چرا واسه وبلاگم صفحه نظر خواهی نذاشتم؟؟؟
اگه نمی دونین، بدونین که به این خاطر نبوده که بلد نبودم یا نمی تونستم.
بیشتر به این خاطر بوده که نظر شما رو پشمم هم حساب نمی کردم.
پس لطف کنید اظهار فضل نفرمایید.
با تشکر.


Now suffer

comments


I watch how moon sits in the sky on the dark night
shining with the light from sun.
the sun doesnt give light to the moon,assuming the moons going to owe it one.
It makes me think of how you act to me
u do the favours and then rapidly u just turn around
and start asking me about thing u want back from e


YOU TRYING TO TAKE BEST OF ME
GO AWAY UUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUU



Linkin park

comments

Friday, August 22, 2003

حال می کنین چه آدم با حال و با مزه و بگو بخندی هستم؟؟؟پس چرا هیت پایینه؟؟به دوستو آشنا هاتون هم بگین بیان بخندن حال کنن
): احساس حماقت میکنم
حالم از حماقت خودم بهم می خوره
من قبلا هم یه وبلاگ داشتم.اون رو هم فقط یکی دو نفر می خوندن، بستمش
من اگه بخوام با خودم حرف بزنم مرض ندارم که خودمو جر بدم تایپ کنم
لنابراین دو روز وقت دارین تعداد بیننده رو بکنین روزی 3000 تا یا درشو تخته میکنم.
زود باشین

comments

در راستای پروژه ی دختر کش کردن وبلاگ تصمیم گرفتم چند بیت شعر تقدیم حضورتون کنم. این قسمت اولشه .توضیج اینکه بعضی اشعار به خاطر ساختار سنگین ادبی-فلسفی همراه توضیح آمده اند و تفسیر بقیه به علت پیچیدگی زیاد و ناتوانی حاجیت در درک و تفسیر، بدون شرح آمده اند.
1: یک شعر پا منقلی در باب اهمیت معرفت
معرفت در گرانیست به هر کس ندهند
پر طاووس لطیفیست به کرکس ندهند
2:در مذمت ظلم و ضرورت عدالت خواهی شریرانه
ای دست بی نمک شکسته به گردن ببینمت
بشکسته باش و عقده گشای کسی مشو

اظهار عجز پیش ستم پیشه ابلهیست
اشک کباب باعث طغیان آتش است

3:بدون شرح
من از چشمان خود آموختم رسم محبت را
که هر عضوی به درد آید به جایش دیده می گرید
گذشت و دلنوازی را عزیزم از درخت آموز
که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمی دارد

فیلن برای امروز بسسه

comments

D:نه اصلا خوب کاری کردی
گور پدر جمعه و صبحش و هر چی آدم خوابالو
خیلی مخلصیم

comments

خیلی احمقانست که آدم تو قبرستون دنباله مرده هاش بگرده.حتی اگه به فرص محال بعد از مرگ از آدم چیزی بمونه، تو بهشت زهرا حداقل نمی مونه.قابل توجه بعضی ها که ما رو از بزرگترین نعمت زندگی که همانا خواب صبح جمعه است محروم کردن.

comments

از شما چه پنهون من اولش می خواستم اسم این وبلاگ رو بذارم فاحشه یا یه چیزی تو این مایه ها شاید چهار تا خواننده پیدا کنم.اما بعدش دیدم اصلا تجربه ای در این زمینه ندارم، بعدش گفتم خب چه خیالیه میرم تجربه کسب میکنم.اما هر چی فکر کردم دیدم ارزششو نداره به خاطر یه وبلاگه ناقابل برم عفتمو گچی کنم.این شد که بی خیالش شدم ور داشتم یه دونه وبلاگ گوتیک زدم.امشب هم می خواستم یه داستان گوتیک به سبک ادگار آلن پو واستون بنویسم.اما یه بابایی هی گیر داد به قالبم من هم نشستم پایه اون.

comments

Thursday, August 21, 2003

(میگن احتیاج مادر اختراعه و تصادف مادر اکتشاف(حالا نگین کی میگه، ، از خودم در اوردم
من امروز به طور کاملا تصادفی
Anathema
رو کشف کردم

comments

از اونجا که من کلا آدم مسخره ای هستم ، در نتیجه وبلاگم هم وبلاگ مسخره ایه.بنابر این هر چیز مسخره ای ممکنه توش پیدا بشه.یه روز ممکنه یه بحث سنگین نیهیلیستی اگزیستانسیالیسی توش باشه ،یه روز ممکنه یه داستان اروتیک!!! باشه.ممکنه یه روز نقد یه آهنگ راک باشه،یه روز لیریکر شهرام شبپره....
هر کی ناراحته نیاد اینجا.بره دمه خونه خودشون بازی کنه

comments

شاعر می فرمایند:
all the children are insane,waiting for the summer rain
اما چه بویی داره بارون وقتی وسط تابستون میاد.....

comments

Wednesday, August 20, 2003

اصلا کی گفته همیشه باید از اول شروع کرد؟من می خوام از این وسط شروع کنم==> معرفی و اتو بیو گرافی و از این برنامه ها نداریم .

comments

کارای قالب کم کم داره تموم می شه و باید یواش یواش شروع به پست زدن بکنیم! :( اما مشکل اینجاست که چه جوری باید شروع کنم؟؟ معمولا پست های اول یه وبلاگ چه شکلین؟

comments

Monday, August 18, 2003

بالاخره برش داشتم!!
برش داشتم؟؟

comments

جناب وبلاگ می فرمایند:
چيستم من؟ زاده يك شام لذت بار
ناشناسي پيش ميراند در اين راهم
روزگاري پيكري بر پيكري پيچيد
من به دنيا آمدم, بي آنكه خود خواهم

كي رهايم كرده اي, تا با دو چشم باز
برگزينم قالبي, خود از براي خويش؟
تا دهم بر هر كه خواهم نام مادر را
خود به آزادي نهم در راه پاي خويش؟

من به دنيا آمدم تا در جهان تو
حاصل پيوند سوزان دو تن باشم
پيش از آن كي آشنا بوديم ما با هم؟
من به دنيا آمدم بي آنكه " من " باشم...

البته این رو در اصل وبلاگ من نگفته.یه شاعرآدم حسابی گبته که الان اسمش یادم نیست.ولی خیلی با حال می شد اگه وبلاگ خودش می خواست قالب خودش رو انتخاب کنه!

comments

Sunday, August 17, 2003

قللب جدید من

comments

Friday, August 15, 2003

مگه من چیم از بقیه کمتره؟

comments