Tuesday, November 30, 2004

هی کسخلها ، باور کنید در زندگی مسایلی مهمتر از پرانتز جلوی اسم یک حوض گنده هم هست

comments

Saturday, November 20, 2004

نماندید* ما را با کانورسهای پاره تان

*نماندن:نمودن ،گاییدن ،سپوختن ،کنایه از چیزی را به زور در چیزی فرو کردن ،تق چیزی را گذاشتن ،عفت کسی را گچی کردن

comments

Monday, November 15, 2004

در حق یه کون گشاد مثل من ، چه ظلمی بزرگتر از اینکه بهش بگی ته ریش بهش میاد؟

comments

Tuesday, November 09, 2004


دریغا که بار دگر شام شد
سراپای گیتی سیه فام شد
همه خلق را گاه آرام شد


مگر من که رنج و غمم شد فزون


جهان را نباشد خوشی در مزاج
بجز مرگ نبود غمم را علاج
ولیکن در آن گوشه در پای کاج


... چکیده است بر خاک ، سه قطره خون

comments

Friday, November 05, 2004

هر آدمی تو زندگیش یه ایده آل داره ، یه آرزو داره ، یه چیزی که براش میدوه
الان تنها آرزویی که دارم اینه که یه روز صبح کاری نداشته باشم ، هیچ جا نخوام برم ، هیچ کس منتظرم نباشه ، اونوقت تا هر موقع که دلم بخواد بخوابم ، بدون استرس ، بدون این که مجبور باشم از تخت گرم و نرم بکنم برم زیر دوش فقط بخوابم و بعد هم که بیدار شدم به خودم بگم حالا چیکار کنیم؟

فقط یه روز،میفهمی؟یه روز
قدر زندگی هاتون رو بدونید کسکش ها

comments