Friday, April 30, 2004

اگه این خونه ی جدید که میخوایم بریم ، بالای پاسیوش نور گیر نداشته باشه ، نصفه شبا که بارون میگیره من از کجا بفهمم؟

comments



مگه شرح هم لازم داره؟

comments

Monday, April 26, 2004

بدون هیچ دلیل خاصی از افغانی ها بدم میاد. شاید برای اینکه قدشون کوتاهه ، یا برای اینکه اصرار دارن خودشون رو با صابون لوکس بشورن ، یکی هم پیدا نمیشه بهشون بگه آخه عمله تو که صبح میخوای باز بری تو کثافت و سیمان و گچ دیگه چه دردیه که یه قالب لوکس رو به فاک میدی
یه دلیلش هم میتونه پر رو بازی های محمود افغان باشه
شاید هم فکر میکنم جای من رو تنگ کردن ، انگار مثلأ اگه اینا نبودن من میرفتم سر ساختمون آجر مینداختم بالا ، ولی خوب ، بدم میاد همونطوری که میدونم اگه فردا برم یه قبرستون دیگه مردم اونجا از من بدشون میاد ، که به خایه هام ، بدشون بیاد
ولی اگه اونا نمیتونن من رو بیرون کنن ، ما که میتونیم افغانی ها رو بیرون کنیم ، پس جون مادرتون این مسخره بازی های حمایت از مهاجران افغانی و نمیدونم طومار و فلان خر و اینا رو بزارین کنار

comments

اگه نرخ مکالمه تلفن دقیقه ای 17 ریال باشه ، اون موقع میشه ساعتی 102 تومن ، من هم تو ماه پیش ته یه کارت 100 ساعته رو در آوردم . درست؟که میشه 10 هزار و 200 تومن
حالا میگیم 100 ساعت هم با تلفن ور زدم ، 100 ساعت هم ننهه ور زده ، میکنه به عبارت 30 هزار و 600 تومن
پس چرا قبض تلفن مادر به خطای ما باید بیاد 60 هزار تومن که من کلی غر غر بشنوم؟

comments

Sunday, April 25, 2004

الان یه چند روزیه لیریک آهنگ Twist کورن خیلی ذهنم رو به خودش مشغول کرده

comments

Saturday, April 24, 2004

بعد از یه شب تا صبح که پشه ها نذاشتن بخوابی ، میگی گور پدر اون جاکشی که دوباره پنجره رو باز بزاره
بعد باز میبینی که داره بارون میاد ، میگی گور پدر هر چی پشه است ، پنجره رو عشقه

comments

Friday, April 23, 2004

وقتی از آدم خواهش میکنن که به عنوان یه بلاگر پایه بلند بیاد سرویس Gmail رو تست کنه آدم نمیتونه که روشون رو زمین بندازه . میتونه؟
لذا savagerock@gmail.com

comments

فکرش رو بکن ، وسط جوادی ترین مهمونی تاریخ ، اونقدر مستی که با بابات تانگو میرقصی ، بعد همینطور که داری با خودت زمزمه میکنی که سی دخت هاجرو خودتو تو گل میغلطونی ، یه دفه یارو بر میگرده میگه بگو از ما چه دیدی چرا نامه نمیدی ؟
بعد اونوقت یادت میفته که چند وقته نه حرفی نه زنگی نه نامه ای نه کوفتی
ریده میشه تو حالت

comments

Wednesday, April 21, 2004

اگه LSD اعتیاد آور نیست ، ساید افکت هم نداره ، پس چرا سوپر سر کوچمون نمیاره یه تریپ بریم و برگردیم؟

comments

Tuesday, April 20, 2004

وقتی یه عده دور هم جمع بشن وخودشون رو پاره کنن که بشن Radiohead نتیجش میشه Muse
این میشه که بعضی وقتها آدم از الگوش جلو میزنه

comments

Monday, April 19, 2004

همیشه آرزوم بوده ، که یه روزی قسمتم بشه برم مکه ، زیارت خونه خدا
از این یارو حوله سفیدا ببندم به کمرم ، با خلوص نیت ، دلم رو صاف کنم غسل کنم از همه ی گناهام آمرزیده شم
بعد با یه حالت عرفانی ، دور خونه خدا طواف کنم ، همین طور اشک بریزم گوله گوله ، بعد اون سنگهایی که یواشکی با خودم آورده بودم تو در بیارم ، وایسم بزنم به اون یارو مکعب سیاهه
میخوام ببینم عکس العمل مردم چیه

comments

Friday, April 16, 2004

طراحی و تجزیه و تحلیل سیستمها یه درس 3 واحدیه ، شهریه اش 18300 تومنه
این یعنی اینکه هفته ای 3 ساعت بشینی سر کلاسش
بعد هم همینجوری زل یزنی به استاد انگار که داره ترکی حرف میزنه ، یه کلمه از زر زر هاش رو هم نفهمی
یعنی بعد از 7-8 جلسه هنوز ندونی درس در مورد چیه ، کاربرد کامپیوتر در مدیریت یا کاربرد مدیریت در کامپیوتر ؟ یا جفتش ؟یا هیچ کدوم ؟
واقعأ اینایی که مدیریت میخونن چه جوری میتونن این کسشعر ها رو تحمل کنند ؟
الان میفهمم چه شانسی آوردم که به حرفش گوش نکردم برم صنایع بخونم

comments

الان فهمیدم این چاراکتری که گذاشتم برای اعلام آپدیت لینک هام ، علامت shequel هستش
shequel واحد پول اسراییله




so wut?who gives a fuck

comments

Thursday, April 15, 2004

اگه یه بابایی بعد از هزار و بوقی سال cd های Boyzoneش رو دربیاره بندازه تو دستگاه تازه حالش رو هم ببره چه بلایی سرش داره میاد
الف)جینگولز جواد شده
ب) داره پیر میشه
ج)نوستالژیا
د) گزینه 4 وجود نداره بیخود از اون فکر های مزخرف نکنید

comments

Tuesday, April 13, 2004

اون:خاک بر سر ، زن شوهر دار پاخوره داره
این:بمیر بابا
اون:چوبش رو میخوری ، حالا ببین کی بهت گفتم
این:کات د بول شت جون مادرت
اون:پس حداقل یه ذره برو اونور تر صاعقش به من نگیره

comments

می‌دونی ...
وبلاگی که تافته تووش می‌نویسه؛ باید درشو گل گرفت ...
گُل یا گِل؟

comments

Sunday, April 11, 2004

سال چهارم زیبایی آمریکایی رو میبینم ، بعد هم همه ی دیالوگهای کوین اسپیسی رو مینویسم رو کاغذ از بر میکنم ، مثل دیالوگ های دون ویتو کورلئونه

comments

Saturday, April 10, 2004

دفعه ی اول که Requiem for a Dream رو دیدم یه جوری روم تاثیر گذاشت که تا یه مدت بیخوابی کشیدم اما یه دونه قرص هم نخوردم ، آنتی هیستامین هم میترسیدم بخورم
دفعه دوم که دیدم گفتم نه بابا این طوری ها هم نیست دیگه خیلی گندش کردن
این دفعه که دیدم هروئین رو به لیست چیزایی که قبل از مردنم میخوام امتحان کنم اضافه کردم
اگه قرار باشه سالی یه فیلم ببینم، 2-3 سال پشت سر هم میشینم همین فیلم رو میبینم

comments

Friday, April 09, 2004

به یک عدد پا جهت پیاده روی نصفه شبانه نیازمندیم
افراد کم خواب یا بیخواب اینسومنیا در اولویت قرار دارند

comments

Tuesday, April 06, 2004

بعد از اینکه مطمئن شد ته بطری دوم گل گندم رو هم در آورده ، سیگارش رو تو استکان خاموش کرد و قیافش رو اون مدلی که وقتی میخواد یه حرف سنگین بزنه میکنه کرد و گفت
کفاف کی دهد این باده ها به مستی ما
بعد هم رفت که بشاشه

comments

Thursday, April 01, 2004

این آهنگی که گذاشتم ، یکی از آهنگهای کم یاب فرهاده که من نصف عمرم هچلش بودم ، البته رو یه کاست عهد عتیق داشتم که اینقدر خراب بود که فقط عید به عید گوش میکردم که خراب نشه . آهنگ اسمش هست زنجیری و ساند ترک فیلم زنجیری بوده . دوست عزیزم آقا وحید زحمت کشیده 21 تومن خرج کرده و اون سری کامل آثار فرهاد رو خریده که من هم دوست داشتم که داشته باشم ولی ندارم . به من نصیحت کرد که این آهنگ رو برای اونهایی که فرهاد رو نمیشناسن نزارم ، حالا چون من میخوام بزارم ، اگه شما اینقدر احمقید که فرهاد رو نمیشناسین برین تو سایت وحید که آشنا شین با فرهاد

comments

اون موقع که همه ی چراغها توی همه ی مسنجر ها خاموشه، دیگه وبلاگی نمونده که نخونده باشم ، تلفن خونه همه ی آدما یا مشغوله یا مرده ، هیچ کدوم از موبایل ها در دسترس نیستند انگار همه آدمها رفتن شمال ، اون موقعی که همه فیلمهام رو نیگاه کردم ، تلویزیون هم یا یه فیلم بکش بکش نشون میده یا گنده ترین مردان . اون موقعی که بارون میاد و دیگه دارم از بیحوصلگی میمیرم ، اون موقع که فکرت کلافه ام میکنه
تنها کاری که میشه کرد اینه که
wish you were here
رو باز کنی و وینمپ رو بزاری رو ریپیت و ولو شی روی تخت و رعد و برق رو نیگا کنی که آسمون رو بنفش میکنه
اونجوری دیگه هیچی تمرکزم رو بهم نمیزنه ، دیگه حتی سعی هم نمیکنم که فراموش کنم
آدم چه جوری میتونه چیزی رو که به غیر از اون به هیچی فکر نمیکنه فراموش کنه؟

comments